Skip links

زولپیدم

داستان از این جمله و به هنگام دیدن بی‌کفایتی مجلس در ذهنم شکل گرفت: «بگذار دیگران بیندیشند ما خود را به خواب زده‌ایم». هیچگاه اندیشه‌هایم جدا از مسائل اجتماعی و سیاسی روز نبود و اگر هم می‌خواستم، نمی‌توانستم چشم بر آن ببندم .سوالم از خود این بود که با ابزار موجود در دستانم، که همان هنر باشد، چگونه می‌توانم صدای فکر خود را در مقابل بی‌کفایتی‌های حاکم و جاری سرزمینم، بلندتر کنم .

پس از ماه‌ها فکر و گپ‌وگفت و مشورت تصمیم به ساخت یک ویدئو گرفتم. چرا که همه‌ی دوستان یک صدا معتقد بودند انجام پرفورمنس شخصی در مقابل مجلس امکان ادامه یافتن زندگی هنری‌ام را خواهد گرفت و چه بهتر که با شیوه‌ای دیگر اعتراض خود را بیان دارم. اعتراض بر بی‌عدالتی و بی‌کفایتی کسانی که به اسم نماینده‌ی یک ملت تنها صندلی‌های مجلس را پر کرده بودند و لاغیر. نمی‌دانم تصمیم منطقی و درستی بود و یا از سر ترس و دلهره که ساخت ویدئو را جایگزین پرفورمنس کردم.

ویدئو حاضر شامل هفت لوکیشن است که در هر کدام از آن‌ها افرادی دیده می‌شوند که گویی خواب هستند و در طول مدت فیلم، هرگز مشخص نمی‌شود که آیا واقعا خواب هستند، خواب می‌بینند یا خود را به خواب زده‌اند. سوالی که می‌خواستم مخاطبم را با چرایی آن روبرو کنم.

زولپیدم داروی خواب‌آور غیر بنزودیازپینی سریع الاثر است که در کاهش اضطراب و بی‌خوابی بسیار مؤثر است. در بین قرص‌های خواب‌آور زولپیدم سریع‌ترین شروع اثر را دارد. یکی از عوارض زولپیدم این است که اگر بیش از حد مصرف شود فرد آگاهی خود را در زمانی که دارو در حال اثر کردن است از دست می‌دهد و حتی ممکن است دست به خودزنی بزند و دیگر اینکه فرد مصرف‌کننده بعد از بازگشتن به حالت عادی هیچ کدام از کارهایی را که انجام داده به یاد نمی‌آورد. سازمان بهداشت جهانی این دارو را جزو دسته‌ی روانگردان‌ها قرار داده زیرا در برخی از افراد اثرات توهم‌زا و مست‌کننده مشاهده گردیده است.

به این دلیل نام زولپیدم را جایگزین نام پیشین کردم تا از طریق استعاره و به صورت غیرمستقیم از موقعیتی سخن بگویم که  تاثیراتش بر شعور فردی و اجتماعی شخص در یک جامعه‌ی خودکامه، چیزی است مشابه استفاده از داروی خواب‌آوری چون زولپیدم.

در کنار این ویدئو، به هنگام پخش آن در گالری شیلا، پرفورمنسی اجرا کردم تا کامل‌کننده‌ی موقعیت من هنرمند در گالری هنری باشد. به مدت سه روز در مقابل چشم مخاطبین و با آگاهی از خطرهای ناشی از مصرف این قرص، دست به خوردن آن زدم و به خواب فرو رفتم. فضای گالری پر بود از رختخواب و قرص‌های زولپیدم و بستری فراهم، برای به خواب فرو رفتن‌. اما اختیار به دست مخاطب و انتخاب او بود که آیا در مقابل جو حاکم در مقابل چشمانش تن به چه چیزی دهد. بپذیرد و با شرایط کنار آید؟ یا در مقابل آن دست به اعتراض زند؟  بسیاری از مخاطبین قرص‌ها را خورده و به خواب می‌رفتند یا قرص ها را با خود می‌برند تا بیرون از گالری مصرف کنند. برخی تلاش به جمع کردن تشک‌ها می‌کردند یا نامه‌ای می‌نوشتند از حضورشان به هنگام خواب من. تنها یک شب و در آخرین لحظات ساعت کاری، مخاطبی تصمیم به بیداری و هشیار کردن من گرفت، آن هم پس از نظاره‌گر بودن به تمام شرایط در طول مدت اجرا‌.

رآضیه اعرآبی