من راضیه اعرابی هستم، هنرمند بینارشتهای متولد ۱۳۶۵ در تهران.
در خانوادهای ریشهدار در هنر، شعر و موسیقی، با تبار قبیلهای کوچرو و سنتهایی که از دل طبیعت و تاریخ آمدهاند به دنیا آمدم. ذوق هنری از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و از همان کودکی جذب نمایش و خلق تصویر شدم.
تحصیلاتم را در رشتهی پژوهش علوم اجتماعی آغاز کردم، اما علاقهام به هنر و نیازم به بیان تجربهی زیستهام باعث شد بعدها مسیر تحصیلیام را به سمت پژوهش هنر تغییر دهم.
هنر برای من ابزاری است برای پرسیدن، نه پاسخ دادن؛ راهی برای بازاندیشی در ترومای جمعی، سرکوب فردی، و فشارهای ناپیدایی که بر بدن و روان انسانها سایه میاندازند.
آثار من برخاسته از زیستن در منطقهای پر از بحران، سانسور، نابرابری، فقر و جنگ است؛ خاورمیانهای که قلبش گاهی با انفجار، گاهی با سکوت، و اغلب با نادیدهگرفتهشدن میتپد. در پروژههایم از طراحی، ویدیو، فیلم کوتاه، پرفورمنس، چیدمان، اشیای روزمره و مجسمهسازی بهره گرفتهام تا روایتهایی چندلایه، استعاری و بدون شعار خلق کنم که مستقل اما مرتبط با جهانی هستند که از درون و بیرون زیستهام.
الهام من از هنرمندان، نه به چند نام محدود میشود و نه از یک مکتب خاص تبعیت میکند. از دیوارهی غارها تا امروز، همهی آنهایی که از درد، سکوت، رؤیا یا شور زیستن گفتهاند، در شکلگیری من اثر گذاشتهاند.
برای گسترش درک خود از هنر، در کلاسهای آزاد مختلف شرکت کردهام: طراحی نزد فرهاد گاوزن، مجسمهسازی نزد علی واثق ملکی و فاضل مصلینژاد، تاریخ هنر نزد آیدین آغداشلو، هنر معاصر نزد دکتر علیرضا سمیعآذر، ایرانشناسی نزد مهندس بهشتی و اسطورهشناسی ایران نزد دکتر ژاله آموزگار. این یادگیری همچنان ادامه دارد؛ چون هنر برای من یک مسیر پژوهشی زنده و بیانتهاست.
و تا بدین روز، چندین پروژه هنری انجام دادهام که هر کدام فصل متفاوتی از داستان زیستن من در این جغرافیای پرتنش هستند.
این مسیر زیسته و این تجربه، همچنان ادامه دارد؛ سفری که با پرسشگری و کنجکاوی، راه خود را به سوی کشفهای تازه باز میکند و من همچنان در آن قدم میزنم.